گویش راجی
گستردگی جغرافیایی و ریشهشناختی گویش راجی را باید در استانهای تهران (ری قدیم)، اصفهان، قم، سمنان، یزد، مرکزی، همدان و کردستان جستجو کرد.
مناطق جغرافیایی یادشده روزگاری در گسترۀ فرهنگی و جغرافیایی ماد کهن قرار داشته اند. دیاکونوف در کتاب «تاریخ ماد» که مردمانش در بخش میانی و غربی فلات ایران زندگی میکردهاند، سه بخش اصلی را اینگونه تشریح میکند:
نخست ماد «آتروپاتان» که اکنون به آذربایجان تبدیل شده است.
دوم ماد پایین که از شمال به کوههای البرز و از شرق و جنوب تا بیابانهای شوره زار مرکزی فلات ایران امتداد داشت و شهر ری یا «راگا» در این ناحیه واقع بود.
و سوم ماد «پارتاکنا» که توسط زایندهرود سیراب میشد و شهرهای «اسپادانا» که بعدها به اصفهان تغییر نام داد و همچنین «سیلک» که بعدها به کاشان تبدیل شد، در این ناحیه قرار داشت. (تاریخ ماد، دیاکونوف، صص۹۰-۸۰)
آن چه در این بین با گویش راجی پیوند مییابد سرزمین ماد پایین به مرکزیت شهر ری یا «راگا» است که این بخش از ایران در زمان مادها «ماد راگیانا» یا «راجیانا» نامیده میشد. (فرهنگ گویش راجی نشلج، به نقل از فرهنگنامۀ تطبیقی مکانهای جغرافیایی، ص ۱۳۵)
بدین ترتیب واژۀ راجی را میتوان منسوب به گویش راجی یا رازی که مرکز آن در شهر ری واقع بوده است، به شمار آورد. این گویش یکی از شاخه های زبان پهلوی، زبان رایج در ایران پس از تحول زبان مادی باستان بوده است.
حمزه اصفهانی (وفات۳۶۰ هجری) روایت نموده است که سخن ایرانیان باستان بر پنج زبان روان میگردیده که به ترتیب عبارتند از: پهلوی، دری، پارسی، خوزی و سریانی. اما پهلوی، سخن پادشاهان در نشستهایشان بدان روان میگردیده و آن زبانی است منسوب به «پهله» و این نامی است که بر پنج شهر گذارده می شود: اصفهان، ری، همدان، ماد، نهاوند و آذربایجان. (سخن واره، پنجاه و پنج گفتار پژوهشی، ص ۸۵)
به نظر می رسد گویش پهلوی راجی یا رازی، منسوب به شهر ری در سرزمین ماد، از دیرباز معروف بوده و گویشی فرا گشته از مادی میانه محسوب میگردد.
کاشان و محدودۀ فرهنگی آن و به روایت کاوشهای باستانشناسی در تپه سیلک، یکی از مهمترین مناطق راجی گو در فلات ایران است. عبدالرحیم کلانتر ضرابی مؤلف «تاریخ کاشان» در مورد گویش راجی مردم حومۀ کاشان چنین روایت میکند: «اصل زبان مردم این حدود همین است که در این اوراق نگارش یافته ولی مردم بلوک را غیر از این زبان که زبان واقعی آنهاست، زبانی دیگر هست که اهل شهر از فهم آن بیخبرند و آن را زبان «رایجی» میگویند.» (تاریخ کاشان، ص۸۷)
از گویش راجی نخستین بار «ژوکوفسکی» در سال ۱۸۸۰ میلادی یاد کرده است. پس از او نیز «اسکار مان» در سال ۱۹۷۰ در سفری که به کاشان، نراق، محلات و خوانسار کرده به بررسی این گویش پرداخته و از گویش راجی شهر محلات یادداشتهایی برداشته است. (گویشهای پیرامون کاشان و محلات، ص۱۱)
اما یکی از مهمترین شاخصه های گویش راجی وجود واژه های هم ریشه با زبان اوستایی است. بنا به خاستگاه جغرافیایی زبان اوستایی و ریشههای زبانی آن، گویش راجی را باید همسنگ زبان اوستا دانست. بر اساس نظریات دانشمندان اوستاشناس، خاستگاه قومی زرتشت سرزمین «رغه» یا «راگا» بوده است. عدهای «رغه» را ری امروزی یا همان «رغه» یا «راگای» باستانی میدانند و عدهای نیز «رغه» را در آذربایحان. (اسطورۀ زندگی زردشت، ص ۲۵؛ اوستا، ص ۱۲)
در کتاب «سپند» اوستا از ری به عنوان «ری زرتشتی» یاد شده است. (یسنه، هات۱۸، بغان یشت)
پژوهشهای صورت گرفته در مورد این گویش که در هر گوشه از فلات با نامی خاص شناخته میشود کمک شایانی به شناخت هر چه بیشتر آن نموده است. از گویش بهدینان یزد تا گویش خوانساری، ابیانهای، ابوزید آبادی و سمنانی گرفته تا گویش کلیمیان اصفهان و گویش دماوندی، همه و همه دارای یک خاستگاه زبانی هستند.
امید است در آینده با مشخص شدن واژه های هم ریشه این گویش با زبان اوستایی، راه برای ارائۀ تصویری گویاتر از این گویش و شناخت سره از ناسره گشوده شود.
منابع:
آموزگار، ژاله (و) تفضلی، احمد. اسطوره زندگی زرتشت. تهران: نشر چشمه، 1389.
دوستخواه، جلیل. اوستا،کهنترین سرودهها و متنها. چاپ هجدهم، تهران: انتشارات مروارید، 1394.
کلانتر ضرابی، عبدالرحیم. به کوشش ایرج افشار، تاریخ کاشان. تهران: امیرکبیر، 1378.
دیاکونوف، ایگور میخائیلویچ. ترجمۀ کریم کشاورز، تاریخ ماد. چاپ نهم، تهران: نشر علمی و فرهنگی، 1395.
روبرت رویمر، هانس (و) افشار، ایرج. سخنواره، پنجاه و پنج گفتار پژوهشی به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری. تهران: نشر توس، 1376.
مجیدی، محمد رضا. گویشهای پیرامون کاشان و محلات. تهران: فرهنگستان زبان ایران، 1354.
عباس، حلواچی نشلجی. فرهنگ گویش راجی نشلج. کاشان: همگام با هستی، 1390.
نقدی بادی، حسین. یادمان کویر بادرود. قم: دانش حامدون، 1385.
صفری، حسین. واژه نامۀ راجی. بی جا، بی نا، 1373.